حقوق خانواده، مجموعه قوانین تنظیمکننده روابط خانوادگی، از جمله ازدواج و طلاق، رفتار با فرزندان و مسائل اقتصادی مرتبط با خانواده است. در گذشته، حقوق در خانواده پیوند تنگاتنگی با قانون مالکیت و جانشینی داشت و باتوجهبه سوابق موجود، باید اساساً از مسائل اقتصادی و دارایی ناشی از انتقال ارث ناشی شده باشد.
باتوجهبه رابطه بین والدین و فرزندان، مفاهیم حقوقی مانند سرپرستی، حضانت و مشروعیت با ساختارهای قدرت خانواده و منافع اقتصادی خانواده مرتبط میشود. حقوق در خانواده نیز به طور سنتی به مسائل مربوط به وضعیت شخصی افراد مربوط میشود. در این مقاله سعی شده تا درباره حقوق در خانواده مطالبی ارائه شود. در صورت نیاز به اطلاعات و توضیحات بیشتر میتوانید با کارشناسان مؤسسه سفیران ایرانیان تماس بگیرید.
تعریف خانواده
در موارد موردمطالعه حقوق خانواده، “خانواده”جامعهای از اشخاص بوده با تناسبات خویشاوندی که در تمام جوامع انسانی دیده میشوند. دارای نام و خانه است و بین اعضای خود تعهدی برای همبستگی اخلاقی و مادی (بهویژه بین والدین و فرزندان) ایجاد میکند.
در جوامع سنتی، خانوادههای گسترده (که امروزه بهعنوان طایفه نامیده میشوند) شامل دهها، حتی صدها خانوار با کارکردهای متنوع هستند. در جوامع مدرن، خانواده به طور فزایندهای به یک سطح از والدین یا اتحاد محدود میشود: خانواده هستهای (پدر، مادر، فرزند).
مثالی از حقوق خانواده
رفتار خشونتآمیز یا توهینآمیز در حلقه خانواده. حقوق خانواده در موضوعات اجتماعی خاصی با سایر زمینههای حقوق، از جمله حقوق جزا، مشارکت دارد. بهعنوانمثال، یکی از موضوعاتی که از اواخر قرن بیستم توجه زیادی را به خود جلب کرده، مشکل بسیار دشوار خشونت در خانواده است.
این مسئله ممکن است به شکل خشونت فیزیکی توسط یکی از اعضای بالغ بر دیگری یا توسط بزرگسالان بر روی کودک یا برخی دیگر صورت گیرد. در موارد جدی تنها راهحل واقعی ممکن است خاتمه زندگی مشترک یا حذف کودک مورد آزار و اذیت از خانواده بهگونهای از سرپرستی عمومی یا تحت سرپرستی باشد.
گروههای خانوادگی
در حقوق خانواده یک گروه خانوادگی دارای ساختار درونی خاص و همچنین روابط بین خود و اشخاص ثالث است. گروههای خانواده در برخی جوامع پیچیده بودهاند، بهعنوانمثال، گروه پدر خانواده رومی، خانواده طبقه بالا چین، خانواده مشترک هند، خانواده سامورایی در ژاپن و بسیاری از ساختارهای خانواده معمولی در آفریقا. خانواده ممکن است حتی بخشی از گروه بزرگتری مانند قبیله یا طایفه باشند.
خانواده و والدین
در حال حاضر طبق حقوق خانواده شکل غالب گروه خانواده شامل دو همسر و فرزندانی است که آنها به دنیا آوردهاند یا به فرزندخواندگی پذیرفتهاند. طبق این مسئله قانون عمدتاً به حقوق زوجین و فرزندان آنها و وظایف زوجین در قبال فرزندان و یکدیگر مربوط میشود.
بهعنوانمثال، در یک جامعه کاملاً تک همسری، قانون شخصی را برای ازدواج همزمان با بیش از یک فرد دیگر منع میکند. این در حالی است که در جوامع دیگر تعداد زنانی را که یک مرد ممکن است همزمان داشته باشد، تعیین میکند (طبق قوانین اسلامی [شارعه] انجام میدهد).
به طور سنتی، حقوق خانواده به اتحادیههایی که با ازدواج قانونی شروع نشدهاند اهمیت چندانی نمیدهد. اگرچه برخی از موارد حقوقی به رسمیت دانستن فرزند “طبیعی” بهوسیله پدر جهت مقاصدی مثل ارث و حمایت امکان پذیرکرده است. اخیراً، قانون خانواده چندین کشور اروپایی و برخی حوزههای قضایی در ایالات متحده اصلاح شد تا اتحادیههای مدنی یا مشارکتهای داخلی به رسمیت شناخته شود که بسیاری از حوادث قانونی ازدواج را برای زوجهای همجنس ایجاد کرد.
حقوق خانواده و خانواده تک والدین
از دهه 1970، خانوادههای تک والدین اهمیتی یافتهاند که در قوانین سنتی بهاندازه کافی منعکس نشده است. ممکن است لازم باشد که قانون تا حد بیشتری با نیازهای خانوادههای تک والدین در زمینههایی مانند سازماندهی خدمات خانواده و رفاه کودکان مداخله کند.
مراجع قانونی باید امکانات قانونی و اداری برای حمایت از خانواده، کمکهای شغلی، مهد کودکها و امثال اینها را مهیا کنند. سرپرست خانواده تک والدین ممکن است در تأمین هزینه بالای مراقبت از کودکان در حین کار یا آموزش مشکل داشته باشد، بهویژه با درآمد متوسط یا کم.
تعریف خانواده
گروههای خانوادگی
خانواده و والدین
حقوق خانواده و خانواده تک والدین
حقوق خانواده و پیامدهای حقوقی ازدواج
دو نفر ممکن است با اجرای قراردادها یا توافقهای مناسب، حوادث اقتصادی ازدواج را ایجاد کنند. در برخی از سیستمهای حقوقی، قرارداد به شکل متعارف هسته اصلی قانون اساسی ازدواج است. این قرارداد ممکن است پیچیده باشد، مانند بندهای مختلف قوانین اسلامی. اما امروزه در اکثر کشورها مستندات قانونی ازدواج عمدتاً ثبت رویداد است.
اساساً ازدواج بر اساس حقوق خانواده به معنای ایجاد حقوق یا تعهدات خاصی مانند نگهداری، دارایی زناشویی و حقوق جانشینی و حضانت فرزندان خردسال است. در سیستمهای مدرن، طرفین ازدواج معمولاً میتوانند با توافق جداگانه حوادث اقتصادی ازدواج را ایجاد کنند.
در برخی از سیستمهای حقوقی اولیه و در سیستمهای کنونی که حقوق عرفی خانواده به آنها مربوط میشود، در مورد حوادث اقتصادی ازدواج انتخاب چندانی وجود ندارد. زیرا این موارد توسط عرف ثابت میشوند. در سیستمهای حقوقی که زمینه قابلتوجهی برای استقلال شخصی فراهم میآورد، همسران میتوانند از طریق قرارداد ازدواج یا وصیت خود موضع خود را در مورد اساس اقتصادی گروه خانوادگی خود اتخاذ کنند.
یکی از ویژگیهایی که ازدواج را از یک قرارداد ساده متمایز میکند این است که در بسیاری از کشورها طبق حقوق خانواده، طرفین نمیتوانند بهراحتی خود را رها کنند. اما برخی از قوانین در آمریکای شمالی و اروپای غربی به این اجازه نزدیک شده است. دلایل طلاق به حدی گسترده شده است که میتوان ازدواج را فسخ کرد، بهعنوانمثال، پس از یک دوره جدایی.
حقوق خانواده و فرزندان
تقریباً این یک قاعده است که والدین طبیعی یا فرزندخوانده وظیفه اصلی نگهداری فرزندان خردسال خود را دارند. در بیشتر موارد، مراقبت و تربیت کودک به طور خودکار و بدون توجه به صلاحیت یا شایستگی آنها به والدین بیولوژیکی آن تعلق دارد. شکی نیست که این ترتیب در ابتدا به دلیل راحتی و نبود جایگزین بود، اگرچه ممکن است نمونههایی از گروههایی که فرزندان خود را به طور مشترک تربیت میکنند (معمولاً در جوامع قبیلهای) یافت شود. سیستم والدین نیز از نظر مذهبی توجیه شده است.
حقوق خانواده و مشروعیت
طبق قانون رایج انگلستان، یک کودک “نامشروع”، filius nullius (بدون بستگان) است. ممکن است دو دلیل اصلی برای این نگرش تبعیضآمیز گذشته وجود داشته باشد. اول، اتحادیههای خاصی بین جنسیتها بهعنوان ازدواجهای قانونی تعیین شدند و مردان، با ازدواج دختران خود موافقت کرده و بر داشتن همسر قانونی آنها اصرار داشتند. ثانیاً، در مورد ازدواج قانونی، تعیین پدری از نظر حقوقی آسانتر از عدم وجود آن است.
بهعنوانمثال، طبق حقوق خانواده انگلستان مشروع بودن کودک را منوط به متولد شدن در ازدواج قانونی میداند، حتی اگر حقایق بیولوژیکی غیر این باشد. نظامهای حقوق مدنی – آنهایی که از حقوق روم گرفته شدهاند – مطلقاً کمتر از حقوق عادی بودهاند. آنها راههایی برای مشروعیت بخشیدن به فرزند ارائه میدهند، مانند ازدواج بعدی والدین یا اقدام به رسمیت شناختن توسط پدر.
قانون مدرن وضعیت را در سیستمهای مختلف به هم نزدیک کرده و برخی از بدترین ویژگیهای دکترین مشروعیت را حذف کرده است. امروزه شاید بتوان گفت مشروعیت یک مفهوم کماهمیت در حقوق خانواده است و حتی کشورهایی که هنوز آن را حفظ کردهاند معمولاً آن را تغییر دادهاند.
آنها این کار را باتکیهبر تعهدات حمایتی بر والدین و نه بر اساس یک ازدواج معتبر قانونی و با دادن حق جانشین پرورشی به فرزندان خارج از ازدواج انجام دادهاند. با استفاده از ابزارهای قانونی مشروعیت و فرزندخواندگی و سایر وسایل، تفاوت بین وضعیت حقوقی یک فرزند مشروع و یک فرزند نامشروع کاهشیافته است.
حقوق خانواده و فرزندخواندگی
اصل عادی قانونی این است که رضایت والدین طبیعی (یا سرپرست) برای حکم فرزندخواندگی توسط دادگاه لازم است. اگر والدین یا سرپرست طبیعی پیدا نشوند یا بیعلاقه یا ظالمانه ثابت شده باشند، این رضایت ممکن است رد شود.
فرزندخواندگی در نظامهای قدیمی حقوق خانواده (مانند حقوق روم) عمدتاً از نظر قانون ارث و جانشینی تلقی میشد. این روشی جهت معرفی یک شخص خارجی به یک گروه خانوادگی و در نهایت قراردادن او در مرزهای قوانین جانشینی فراهم کرد. در سیستمهای مدرن، حقوق جانشینپروری و سایر تعهدات و حقوق در موارد فرزندخواندگی معمولاً بهصورت قیاس با کودکان بدون فرزندخوانده رفتار میشود. در برخی از سیستمها معادلهای صریح با چنین کودکانی وجود دارد.
حقوق خانواده و تحصیلات
توسعه سریع آموزشوپرورش در قرن 19 و 20 به طور چشمگیری بر خانواده و حقوق و تعهدات اعضای خانواده تأثیر گذاشت. تا اواخر قرن نوزدهم، حتی در کشورهای بسیار پیشرفته، آموزش سازماندهی شده کودکان در طبقات فقیر معمولی یا صفر بود. متعاقباً، قدرت والدین برای تعیین تربیت تحصیلی فرزندان خود قبل از پیشرفت آموزش عمومی و قوانین پیچیده و بودجهای که بر آن تکیه میشد، کاهش یافت.
هرچند سیستمهای جایگزین آموزش مذهبی و دیگر آموزشهای خصوصی برای خانوادههایی که از عهده آنها بر میآمدند همچنان وجود داشت. در اواخر قرن بیستم، تعداد فزایندهای از خانوادهها در ایالات متحده و جاهای دیگر تربیت فرزندان خود را در خانه انتخاب کردند. امروزه در اکثر کشورهای صنعتی الگوی آموزش اجباری تا اواخر نوجوانی با امکان تحصیلات عالی تا اوایل دهه 20 و شاید بعدها است.
حقوق خانواده و تصمیمگیری
قانون قدیمی در بسیاری از کشورها تصمیمگیری در مورد کودکان را بهعنوان یک موضوع خصوصی خانوادگی در مبحث حقوق در خانواده تلقی میکرد. در آن دادگاهها نباید در مواردی مانند کودکآزاری جدی یا موارد مشابه مداخله کنند. در حقوق عادی انگلیس، تصمیمات بخش دوم قرن نوزدهم، آموزه “حجاب خانوادگی” را با اعطای موقعیت استبدادی به پدر در طول زندگی و حتی پس از آن، در صورت تعیین سرپرست وصیتنامه، تا حد زیادی ادامه داد.
هنگام مرگ فرزند در اکثر جوامع توسعهنیافته، حقوق خانواده اختیارات مشابهی را به پدر میدهد، اگرچه گاهی حضانت و تربیت دختران ویژه مادر است. در حقوق مدرن، قدرت پدر به این اصل منجر شده است که رفاه کودک در درجه اول اهمیت قرار دارد. اما این امر سؤالات مهم و دشواری را ایجاد کرده است. دیدگاه غالب این است که دادگاهها باید صلاحیت رسیدگی را داشته باشند و بتوانند در تصمیمگیریهای خانوادگی مداخله کنند، البته در صورتی که بیعدالتی یا ظلم رخ ندهد.
به نظر میرسد در حقوق خانواده اجماع این است که روابط خصوصی والدین و فرزندان کاملاً خصوصی باشد و صلاحیت دادگاهها را حذف کنیم. اما عدم وجود حوزه خصوصی تصمیمگیری و آوردن این امر نیز افراطی و نامطلوب خواهد بود. همه اختلافات خانوادگی به دادگاه قاعده عملی بین افراطوتفریط نهفته است. کاربرد چنین قاعدهای نامشخص است و احتمالاً اختلافنظر وجود دارد.
حقوق خانواده و سؤالات حضانت
مسائل مربوط به حضانت را نمیتوان تنها با کسر از قاعده قانون تعیین کرد. آنها مستلزم اعمال صلاحدید قضایی هستند که همه شرایط مربوطه را در نظر میگیرد که ممکن است بسیار پیچیده باشد. در موارد طلاق، اوضاع غالباً یک وضعیت واقعی است: جدایی والدین مدتی قبل از مراحل قانونی اتفاق افتاده است و کودک در حال حاضر تحت سرپرستی یکی از آنها قرار دارد. بهطوری که حکم طلاق بیش از قانونمندکردن نیست.
از نظر حقوق خانواده آنچه قبلاً اتفاق افتاده است این است که برخی از دادگاههای رایج گاهبهگاه حکم حضانت مشترک را صادر کردهاند. بهموجب آن رأی همسر غیرحضوری به همراه همسر سرپرست در تصمیمگیری در مورد رفاه و تربیت فرزند مشارکت دارند. پیشرفت دیگری که اهمیت فزایندهای دارد، استفاده از نوعی از مشاوره خانواده در زمینه حضانت کودکان است.
استدلال اساسی به نفع این رویکرد این است که یک طرح حضانت با کمک میانجیگری تدوین شده و داوطلبانه توسط والدین مورد توافق قرار گرفته است. احتمالاً موفقیت بیشتری نسبت بهحکم حضانت که پس از دعوای حقوقی برای والدین وضع شده است، خواهد داشت.
حقوق در خانواده و ازدواج
تاریخ ازدواج به وابستگی حقوقی و اقتصادی زنان به مردان و ناتوانیهای قانونی زنان در تملک و برخورد با اموال وابسته است. برای نمونه، در حقوق بابل، یکی از مشخصات “همسر قانونی” این بود که او برای ازدواج، باید اموال (بهعنوان کمک به حمایت از خانواده جدید) به همراه میداشت.
حقوق خانواده و ازدواج بهعنوان انتقال وابستگی
در سیستمهایی که زنان از نظر حقوقی و اقتصادی وابسته به سلسلهمراتب خانوادگی هستند، اصل حقوقی ازدواج عبارت است از انتقال زن از کنترل توسط خانواده خود به کنترل توسط شوهرش. آدابورسوم ازدواج در بسیاری از زمانها، کشورها و مذاهب این اصل را در اشکال مختلف نشان میدهد.
بهعنوانمثال، در انواع خاصی از ازدواج رومی، در ازدواج بین ساموراییهای ژاپنی، در ازدواج سنتی چینی. در ازدواج هندوها بر اساس ازدواج خانواده، در حقوق خاخام، در قوانین اسلامی و در حقوق عرفی ژرمن و سلتی. سنتهای ژرمن به انگلستان وارد شد، جایی که آنها با مفاهیم نورمن ترکیب شدند و اساس قانون مشترک ازدواج انگلیس شدند.
بررسی تاریخی حقوق در خانواده و ازدواج
حقوق خانواده ژرمنها، حداقل در خانوادههای طبقه بالاتر دارای اموال، پرداختی توسط داماد برای انتقال مسئولیت و قدرت بر زن (عروس داماد) و تسویهحساب داماد توسط خانواده عروس را پیشبینی میکرد. اهدای انگشتر در بسیاری از مراسم عروسی و نامزدی نقش نمادین داشت. واژه wed از کلمه انگلیسی – ساکسونی به معنای امنیت گرفته شده است که برای قید وعدهدادهشده است.
اموال مورداستفاده بهعنوان ضمانت لزوماً منتقل نشده بلکه بهصورت نمادین (یعنی حلقه) داده شده است. در مجلس ازدواج مدرن در کلیسای انگلستان، بهوجودآوردن امنیت در واژگان “با این حلقه ازدواج کردم” و تسویهحساب اموال در کلمات “و من با همه کالاهای دنیوی خود به شما اعطا میکنم” منعکس میشود.
وزیر از پیش سؤال کرده بود: “چه کسی به این زن رخصت ازدواج با این مرد را میدهد؟” و “با قبول کردن زن به دست پدر یا دوستش” ، مجلس را ادامه میدهد. این “بخشیدن” زن توسط خانوادهاش نشاندهنده انتقال عادی (به انگلیسی قدیمی: “دست”) به داماد است.
در بعضی از مجموعههای حقوق خانواده، مدلهای ازدواج ممکن است ریشه “خرید عروس” داشته باشند، به معنای جبران خسارت به خانواده او (هرچند در مورد معنای فرمهای مرسوم اختلافنظر وجود دارد). این امر در انواع خاصی از ازدواجها در جمهوری قبلی روم، در ازدواجهای بابلی یا آرامی، در ازدواجهای اولیه عربی، در برخی اتحادیههای چینی صادق بود (حداقل در مورد صیغهها، در این موارد معامله آشکارتر خرید از عروس بود. والدین)،
مفهوم ازدواج در گذشته
مفهوم قدیمی ازدواج در بسیاری از سیستمهای حقوق در خانواده، معامله بین خانوادههاست (و این گاهی اوقات تا به امروز ادامه داشته است). اگرچه رضایت عروس و داماد تقریباً همیشه به طور رسمی موردنیاز بود، اما ممکن است این سال مطرح شود که رضایت در مورد عروس فرزند یا ازدواج بین طرفینی که قبلاً یکدیگر را ندیده بودند چقدر واقعی بود.
طرفین ازدواج و دلالان ازدواج بخشی از آدابورسوم ازدواج بسیاری از کشورها بهویژه در شرق آسیا بودهاند. واسطههای ازدواج هنوز در برخی کشورها نقش دارند. اعطای مهریه در برخی مناطق، بهویژه جنوب آسیا، یک رسم مهم است
ازدواج بهعنوان یک رابطه داوطلبانه
ایده مدرن ازدواج در حقوق خانواده، تبادل داوطلبانه وعدهها بین دو نفر، معمولاً زن و مرد است. حتی اگر ازدواج ممکن است شامل تصمیمات اساسی در مورد اموال باشد، این مسائل اکنون یا بهصورت خودکار (در صورت عدم وجود قرارداد ازدواج) تمایل دارند یا جدا از مراسم ازدواج رسمی میشوند. معمولاً خود مراسم تبادل رضایت است که با مراسم مذهبی یا مراسم مدنی (یا هر دو) همراه است.
هدف از تشریفات قانونی این است که رابطه را از صیغه متمایز کند. در کنار آن برخی از حوادث حقوقی مانند نگهداری، حضانت کودکان، حقوق تحت رژیمهای زناشویی، جانشین پرورشی و مطالبات بیمهنامههای سلامت و عمر و صندوقهای بازنشستگی را ایجاد کند. اتحادیههای مدنی یا مشارکتهای داخلی، در حوزههای قضایی که به رسمیت شناخته شدهاند، نیز بسیاری از این حوادث را ایجاد میکنند.
حقوق خانواده و محدودیتهای قانونی ازدواج
در سیستمهای حقوقی قبلی، بهویژه در آسیا، رضایت زن غالباً غیرضروری یا دارای اهمیت جزئی بود. مذاکرات ازدواج بین پدرزن و مرد یا خانواده او انجام شد. رضایت داوطلبانه طرفین در زمان روم اهمیت یافت.
حقوق روم در دوره امپراتوری بین توافقنامه ازدواج فعلی و توافقنامه ازدواج آینده (sponsalia per verba de praesenti و sponsalia per verba de futuro) تمایز قائل شد. این تمایز توسط مسیحیت تصویب شد و وعده ازدواج per verba de futuro با ضمانت یا واریز “سپرده” یا با شرط جزا در متن عقد و ازدواج تأیید شد.
حقوق خانواده و نامزدی
دیدگاه قانون عادی مسیحیت این بود که نامزدی یک فرد را از ازدواج با طرف دیگر ناتوان میکند و در نتیجه زمینه لغو ازدواج را فراهم میکند. این موضوعی را مطرح کرد که وکیل مدنی را دچار مشکل کرده است. اما ظاهراً وکیل عادی را دچار مشکل نکرده است. یعنی مجازاتها، مفاد مصادره، خسارت و مواردی ازایندست برای نقض نامزدی با مبادله رضایت داوطلبانه در مراسم ازدواج سازگار است.
قوانین فرانسه منجر به رد عمل نقض وعده شده است (درحالیکه اجازه اقدام متقابل را میدهد – به این دلیل که به یکی از طرفین ظلم شده است). از طرف دیگر، حقوق عادی ادعاهای نقض وعده را مجاز میداند، گرچه تمایل مدرن این است که این نوع عمل را با قانون حذف کند.
حقوق خانواده و منافع عمومی
تعیین مرز بین علاقه عمومی و خصوصی در قوانین ازدواج دشوار بوده است. منافع عمومی در پیشگیری از ازدواجهای مخفیانه دخیل است. در صدور مجوز یا انتشار ممنوعیتها بهعنوان شرط قبل از ازدواج؛ در درخواست رضایت والدین برای ازدواج بین افراد در سنین خاص. در نهایت تأمین ثبت ازدواج بهصورت عمومی. اما در عمل، قوانین ازدواج اغلب ترکیبی از مفاد اداری کاربردی (مانند الزام ثبتنام و گواهی سلامت)، آدابورسوم قدیمی و مراسم مذهبی است.
قوانین ازدواج در حقوق خانواده در دوران معاصر برای مبارزه با خطر ازدواجهای مخفیانه که طبق قوانین قدیمی در اروپا و انگلستان با نوعی رضایت متقابل امکانپذیر بود، معرفی شد. علاوه بر اثبات رضایت مستقیم، یک ازدواج مخفی میتواند با نامزدی و به دنبال آن رابطه جنسی (matrimonium subsente copula) یا عادت و اعتبار ازدواج (شواهدی مبنی بر پذیرش در اجتماع بهعنوان افراد متأهل) ایجاد شود.
ازدواج مخفیانه در زمانی اهمیت داشت که مرد میتوانست بر دارایی یک زن، از جمله مالکیت مطلق بخش اعظم آن، کنترل داشته باشد. رهایی زنان به مزایای اقتصادی ازدواج مخفی پایان داده است، اما قوانینی که باعث ایجاد آن شده است تأثیری بر کتابهای اساسنامه گذاشته است.
نتیجهگیری
حقوق خانواده که از روابط میان اعضای خانواده از جمله روابط میان همسران، والدین و فرزندان نشئت میگیرد، از جمله مصادیقی است که از سالیان دراز موردبحث و بررسی بوده است. در این مقاله تلاش شد تا به بخشهایی از آن پرداخته شود.
سؤالات متداول
حال شما با مسئله اصلی در مطلب آشنا شدیم. در این قسمت به چند سؤال پاسخ داده شده است:
رایجترین ترتیب حضانت کودکان چیست؟
درحالیکه حضانت تنها و مشترک، دو مورد از رایجترین شیوه حضانت عمومی است، تنوع بیشمار پویاییهای خانواده یک نوع حضانت برای همه را تقریباً غیرممکن میسازد. والدین هنگام تصمیمگیری درباره حضانت، باید نیازهای متنوع فرزندان خود را درک کنند.
والدین نامناسب کداماند؟
تعریف والدین نامناسب آنهایی هستند که سهلانگاری و یا بدرفتاری کرده و از مراقبت صحیح از کودک خودداری کرده است. از نظر حقوقی، متداولترین زمینه برای خاتمه غیرارادی حقوق والدین، ترک فرزند است.
چه چیزی خانه نامناسب برای کودک محسوب میشود؟
تعریف قانونی والدین نامناسب زمانی است که والدین از طریق رفتار خود نتوانند راهنمایی، مراقبت یا حمایت مناسب را ارائه دهند. همچنین، در صورت سوءاستفاده، غفلت، یا سوءمصرف مواد، آن والد نامناسب تلقی میشود.
مؤسسه بینالمللی سفیران ایرانیان
مؤسسه سفیران در ارائه خدمات حقوقی و مهاجرتی سرآمد است و با برگزاری جلسات مشاوره کاربردی سعی در افزایش آگاهی و تسهیل روند تصمیمگیری عزیزان دارد. این مؤسسه با کمک کارشناسان زبده خدماتی شامل اخذ پذیرش تحصیلی از دانشگاههای خارجی، اقامت دائم و موقت، ویزای توریستی، تحصیلی، کاری، کارت آبی ارائه میکند.
موارد دیگر نیز مانند اخذ ویزا با استفاده از دعوتنامه، مهاجرت از راه تمکن مالی، سرمایهگذاری خارجی، خرید ملک و … را ارائه میدهد. پس، اگر با سؤالات و ابهاماتی روبرو هستید و میخواهید هرچه سریعتر آنها را برطرف نمایید توصیه میشود تلفن را برداشته و با مشاوران ما تماس بگیرید.
منبع: https://www.humanium.org/en/family-and-childrensrights/
درود
سپاس فراوان بابت مقاله بررسی و شناخت حقوق خانواده که منتشر کردید.
حضانت فرزندان در حقون خانواده به چه صورت است؟
در حقوق خانوداه چه خانواده ای، خانواده نامناسب برای فرزند محسوب می شوند؟
آیا مهریه هم جز حقوق خانواده می باشد؟
هزینه های مرتبط با گرفتن وکیل برای دریافت حقوق خانواده چقدر می باشد؟
مشاوره خانواده می تواند در رابطه با حقوق خانواده خدماتی ارائه دهد؟
برای دریافت حق و حقوق خانواده باید از وکیل کمک گرفت؟
سلام
می خواهم حضانت فرزندانم را بگیرم به حقوق خانواده مربوط می شود؟
سلام
ازدواج دوم همسر جز حقوق خانواده هست؟
موسسه سفیران ایرانیان در رابطه با حقوق خانواده خدماتی ارائه می دهد؟